جدول جو
جدول جو

معنی کم گیت - جستجوی لغت در جدول جو

کم گیت
نشای کم پشت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کم همت
تصویر کم همت
دون همت، پست همت، فرومایه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کم بیش
تصویر کم بیش
مخفف کم و بیش، کم و زیاد، اندک و بسیار، نقیر و قطمیر، کمابیش، تقریباً
فرهنگ فارسی عمید
(اُمْ مِ زَ)
کفتار.
لغت نامه دهخدا
آنچه که با فاصله از افراد نوع خود روییده باشد مقابل پر پشت: موی کم پشت، کم مایه مقابل پر پشت، قلم مویی که نوک آن بلند باشد قلم نیزه یی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم بیش
تصویر کم بیش
کم و زیاد: (زر چون بعیار آید کم بیش نگردد کم بیش شود زری کان باغش بار است)، (ناصر خسرو)، تقریبا در حدود قریب: (ز اول رفت خواهم چند گاهی درنگ من بود کم بیش ماهی)، (ویس ورامین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم بخت
تصویر کم بخت
بدبخت مدبر بی دولت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم همت
تصویر کم همت
کم کاسه کم کوش کسی که همت او اندک باشد، دون همت پست همت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم گویی
تصویر کم گویی
کم سخنی کم گویی، سکوت خاموشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمتلیت
تصویر کمتلیت
از ساخته های فارسی گویان رسایی شایستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمالیت
تصویر کمالیت
کمال: (هر چه گفتیم در اوصاف کمالیت دوست همچنان هیچ نگفتیم که صد چندین است)، (بدایع) توضیح کمال خود مصدر است و احتیاجی به یت مصدری ندارد ولی در فارسیاستعمال شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نم گیر
تصویر نم گیر
قسمی خیمه و شامیانه که برای دفع مضرت شبنم بر پا کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم گفت
تصویر هم گفت
هم سخن هم صحبت: (بحق آنکه با هم جفت بودیم بحق آنکه ما هم گفت بودیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
بخسٍّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
Understate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
sous-estimer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
преуменьшать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
低估
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
subestimar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
کم سمجھنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
কম মূল্যায়ন করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
ประเมินต่ำ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
kudharau
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
küçümsemek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
過小評価する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
להמעיט בערך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
nie doceniać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
과소평가하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
meremehkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
कम आंकना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
onderschatten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
sottovalutare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
untertreiben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
subestimar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کم گفتن
تصویر کم گفتن
недооцінювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی